کدخبر: 12389

زن دوم قربانی خشم شوهرش شد| قتل وحشتناک زن جوان جلوی چشم پسر خردسالش

آن روز همسرم نیز نوبت پزشکی داشت و قرار بود به درمانگاه برود.

۲۹ تیر سال گذشته، مردی ۴۳ ساله به نام «محمد – ط» که به شدت نگران بود، خود را به پلیس آگاهی رساند و از آنان برای یافتن همسر گمشده اش کمک خواست. او گفت طبق معمول حدود ساعت ۷ صبح در حالی از خانه بیرون آمدم که پسر ۴ ساله و همسرم (همسر دوم) در خواب بودند.

آن روز همسرم نیز نوبت پزشکی داشت و قرار بود به درمانگاه برود. من هم تا ظهر در محل کار بودم، اما هرچه با همسرم تماس می‌گرفتم پاسخ نمی‌داد. بالاخره بنگاه را تعطیل کردم و به طرف منزل همسر دومم در بولوار میرزا کوچک خان رفتم، اما هنگامی که به منزل رسیدم پسر خردسالم در خانه تنها بود. از او درباره مادرش پرسیدم که گفت: مادر به مطب دکتر رفته است! هرچه زمان بیشتر می‌گذشت من نگران‌تر می‌شدم، ولی خبری از همسرم نبود. در همین حال خانواده الهام نیز مدام به من زنگ می‌زدند چرا که الهام پاسخ تلفن را نمی‌داد به همین خاطر و به ناچار پسر کوچکم را نزد همسر اولم در قلعه ساختمان بردم و در جست وجوی همسرم برآمدم، اما هیچ اثری از او نیافتم به همین خاطر به آگاهی آمدم تا مرا برای یافتن همسرم کمک کنند و ...

قاضی «محمود عارفی راد» پس از مطالعه اوراق این پرونده ۱۰ ماهه و گزارش‌های کارآگاهان، دستور بازداشت «محمد – ط» (همسر زن گمشده) را صادر کرد چرا که تناقض گویی در اظهارات او و دیگر مظنونان به حدی بود که با واقعیت‌های موجود و تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان مطابقت نداشت. هنگامی که مرد ۴۳ ساله دوباره در پلیس آگاهی مورد بازجویی قرار گرفت باز هم ادعا‌های قبلی خود را تکرار کرد، اما این بار کارآگاهان شواهد و مدارکی را رو کردند که راه انکار را بر او بسته بود!

پس از حدود نیم ساعت بازجویی، بالاخره «محمد – ط» به قتل همسرش اعتراف کرد، اما در ادعاهایش گفت: من همسرم را نکشتم! از این که زندگی ام به خاطر ازدواج دوم متلاشی شده بود ناراحت بودم و اختلافات شدیدی با هم داشتیم.

به همین خاطر از مدتی قبل نقشه قتل او را کشیدم به این منظور با پسرعمه ام که سرایدار یک مرکز آموزشی در منطقه فدک مشهد است تماس گرفتم و از او خواستم در قبال دریافت مبالغی که در نهایت به بیش از ۳۰۰ میلیون تومان رسید، همسرم را به قتل برساند. آن روز هم (آخر تیر ۱۴۰۰) «حسن» در حالی که کیسه و طناب به همراه داشت با خودروی سمندش به خانه همسر دومم در خیابان «پوراسماعیل» آمد همسرم در یک اتاق بود و پسرم در اتاق دیگر خوابیده بود او به داخل اتاق رفت و همسرم را خفه کرد سپس جسد را درون کیسه گذاشت و با سمند به نقطه نامعلومی برد که هیچ گاه به من چیزی نگفت. وقتی هم مدتی بعد به او اصرار کردم به من گفت که دوستانم جسد را به سمت قوچان برده اند!

بلافاصله کارآگاهان وارد عملیات شدند و «حسن» را صبح پنج شنبه گذشته در منزل سرایداری مرکز آموزشی دستگیر کردند. این مرد متاهل ۴۴ ساله نیز که ابتدا سعی داشت خود را بی خبر از ماجرا نشان دهد، اما لب به اعتراف گشود و گفت: زمانی که من به خانه «الهام» رسیدم، «محمد- ط» او را طبق نقشه خفه کرده بود و من فقط با خودم کیسه و طناب بردم تا به راحتی جسد را حمل کنم.

آن روز پیکر بی جان «الهام» را در صندوق عقب سمند گذاشتم و به مرکز آموزشی آوردم، چون آخر هفته مرکز آموزشی تعطیل بود، اما هرچه با «محمد» تماس می‌گرفتم گوشی را پاسخ نمی‌داد. حدود ۲ روز جسد در حیاط مرکز آموزشی ماند تا این که «محمد» بالاخره گوشی اش را پاسخ داد و گفت: خودت جسد را از بین ببر! من هم به ناچار تصمیم گرفتم آن را درون چاه فاضلاب داخل حیاط خلوت کوچک پشت خانه سرایداری بیندازم به همین خاطر ابتدا با تخلیه چاه تماس گرفتم و بعد از آن که چاه فاضلاب را خالی کردند جسد را با دست و پای بسته درون چاه انداختم بعد هم نخاله و خاک روی آن ریختم و خودم سرچاه را سیمان کردم.

گروهی از امدادگران آتش نشانی مشهد عازم کوی فدک شدند و با راهنمایی سرایدار به درون حیاط خلوت کوچک رفتند.زمانی که با برداشتن چند موزائیک، سر چاه فاضلاب نمایان شد، مشکلات دیگری نمایان شد چاه فاضلاب در حال استفاده بود و باید دوباره تخلیه می‌شد.

امدادگران آتش نشانی به لباس‌های ایمنی مجهز شدند پس از تخلیه فاضلاب، مشخص شد که خاک ونخاله‌های زیادی در چاه وجود دارد به همین دلیل آتش نشانان با سطل، نخاله‌های متعفن را نیز بیرون کشیدند تا این که پس از ۶ ساعت جست وجو و کندوکاو بالاخره جسد زن ۳۴ ساله از درون لجن‌ها نمایان شد.

در نهایت آتش نشانان جسد را به بیرون از چاه انتقال دادند، اما باز هم هر کدام از متهمان پرونده، وقوع جنایت را به گردن دیگری می‌انداخت.هر دو متهم با صدور قرار قانونی از سوی مقام قضایی در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفتند و بررسی‌های فنی و تخصصی برای روشن شدن زوایای پنهان این پرونده جنایی ادامه دارد.

ارسال نظر: