کدخبر: 14897

هوشنگ ابتهاج | هوشنگ ابتهاج سایه | هوشنگ ابتهاج شاعر

وصیت هوشنگ ابتهاج به ایران | هوشنگ ابتهاج کجا دفن می شود؟

یلدا ابتهاج فرزند امیرهوشنگ ابتهاج متخلص به «سایه» در صفحه رسمی اینستاگرام خود از تشییع پیکر «سایه» در شهر رشت زادگاه پدرش خبر داد.

مراسم تشییع پیکر هوشنگ ابتهاج در شهر رشت در کنار درخت ارغوان برگزار خواهد شد.هوشنگ ابتهاج شاعر و پژوهشگر ادبی بزرگ ایرانی در سن 94 سالگی درگذشت. مرگ هوشنگ ابتهاج بدون شک غم بزرگی خواد بود. هوشنگ ابتهاج وصیت کرده است که مرا پای درخت ارغوانم به خاک بسپارید. پیکر هوشنگ ابتهاج به زودی در کنار درخت ارغوان تشییع خواهد شد. یلدا ابتهاج فرزند امیرهوشنگ ابتهاج متخلص به «سایه» در صفحه رسمی اینستاگرام خود از تشییع پیکر «سایه» در شهر رشت زادگاه پدرش خبر داد.

در متن منتشر شده توسط یلدا ابتهاج آمده است: «با هماهنگی‌هایی که با ایران انجام شده است٬ مراسم تشییع پدرم از کنار درخت ارغوان انجام خواهد شد و از آنجا برای خاکسپاری به شهر رشت خواهیم رفت. تاریخ و ساعت دقیق مراسم را بزودی به اطلاع همگان خواهم رساند.»

هوشنگ ابتهاج

مرحوم هوشنگ ابتهاج (سایه) این اواخر می‌گفت: دلم می‌خواهد کنار درخت ارغوانم دفن شوم. او اواخر عمر به نزدیکانش و دخترش یلدا بارها گفته بود مایل است در ایران و در کنار درخت ارغوان به خاک سپرده شود.دبیر اسبق جشنواره شعر فجر اعلام کرد: دخترش یلدا در حال پیگیری انتقال پیکر ابتهاج به ایران است و در این زمینه با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رایزنی می‌کند. به گفته وی، ترجیح خانواده سایه این است که اگر در کنار درخت ارغوان دفن نشود، در آلمان به خاک سپرده شود.

حمیدی با بیان این‌که بامداد امروز با دختر ابتهاج در این باره صحبت کرده است، گفت: ابتهاج متعلق به مردم ایران است و خانواده او دوست دارند پدرشان در وطنش به خاک سپرده شود.

هوشنگ ابتهاج

دبیر اسبق جشنواره بین‌المللی شعر فجر ادامه داد: یک بار در دیداری که داشتم صحبت از امام حسین (ع) شد. ابتهاج گفت: من غزلی برای امام حسین گفته‌ام و وصیت کرده‌ام بعد از مرگم انتشار یابد. پرسیدم چرا؟ گفت: نمی‌خواهم متهم به ریا و نفاق شوم.

حمیدی با بیان این‌که او آخرین نسل شاعران سترگ قرن قبل و از بهترین دوستان استاد شهریار بود، اظهار داشت: حدود سه ماه پیش همسر مسیحی‌اش آلما در ۹۱ سالگی در آلمان درگذشت و امروز هم خودش در همان جا و گویا تاب دوری‌اش چندان تاب‌آور نبود و بی‌تابانه و به شتاب به شریک زندگیش پیوست.

وی خاطرنشان کرد: ابتهاج، همواره از گردآوران آثارش رنجور بود و در سه ماه گذشته بارها و بارها در تماس تلفنی که با هم داشتیم، چه گله‌ها و شکوه‌ها که نکرد.هوشنگ ابتهاج (سایه) شاعر نامدار معاصر، نیمه‌شب سه‌شنبه ۱۹ مرداد در ۹۵ سالگی درگذشت.

شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آفتابی است هوا؟

یا گرفته‌است هنوز؟

من در این گوشه که از دنیا بیرون است

آفتابی به سرم نیست

از بهاران خبرم نیست

آنچه می‌بینم دیوار است

آه، این سختِ سیاه

آنچنان نزدیک است

که چو برمی‌کشم از سینه نفس

نفسم را برمی‌گرداند

ره چنان بسته که پرواز نگه

در همین یک قدمی می‌ماند

کورسویی ز چراغی رنجور

قصه‌پرداز شب ظلمانیست

نفسم می‌گیرد

که هوا هم اینجا زندانی است

هر چه با من اینجاست

رنگ رخ باخته است

آفتابی هرگز

گوشه چشمی هم

بر فراموشی این دخمه نینداخته است

اندر این گوشه خاموش فراموش شده

کز دم سردش هر شمعی خاموش شده

باد رنگینی در خاطر من

گریه می‌انگیزد

ارغوانم آنجاست

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد می‌گرید

چون دل من که چنین خون‌آلود

هر دم از دیده فرو می‌ریزد

ارغوان

این چه رازی است که هر بار بهار

با عزای دل ما می‌آید؟

که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می‌افزاید؟

ارغوان پنجه خونین زمین

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامنده خورشید بپرس

کی بر این درد غم می‌گذرند؟

ارغوان خوشه خون

بامدادان که کبوترها

بر لب پنجره باز سحر غلغله می‌آغازند

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگیر

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب که هم پروازان

نگران غم هم پروازند

ارغوان بیرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را

بر زبان داشته باش

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من...

پیش بینی هوشنگ ابتهاج درباره زمان مرگش

هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج همواره این خاطره را تکرار می کرد: یک روحانی یا اهل دل در زمان کودکی ، دربارۀ من گفته یا نوشته بود که آیندۀ تو با «سخن» گره می‌خورد و خانوادۀ پرجمعیتی تشکیل می‌دهی و ۹۴ سال زندگی می‌کنی! هوشنگ ابتهاج در بیان خاطره‌ای گفته بود هشت نُه ساله بوده که یکی از هم کلاسی‌های او از هوشنگ ابتهاج و دو نفر دیگر می‌خواهد نام خودشان و نام مادر و نه پدرشان را روی یک برگ کاغذ بنویسند تا شباهنگام نزد پدر برد و آیندۀ آنان را پیش‌گویی کند.

هوشنگ ابتهاج ملقب به "سایه" شاعر و ادبی بزرگ کشور بامداد امروز و در سن 94 سالگی درگذشت. هوشنگ ابتهاج فوت کرد. هوشنگ ابتهاج مشهور به "سایه" بامداد امروز 19 مردادماه 1401 چشم از جهان فرو بست. هوشنگ ابتهاج شاعر و پژوهشگر ادبی بزرگ ایرانی در سن 94 سالگی درگذشت. مرگ هوشنگ ابتهاج بدون شک غم بزرگی خواد بود.

هوشنگ ابتهاج

یلدا ابتهاج دختر امیر هوشنگ ابتهاج ( سایه ) در صفحه اینستاگرام خود از درگذشت این شاعر نامی خبر داد و نوشت: «بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید درین خانه غریبید ، غریبانه بگردید سایه ما با هفت‌هزارسالگان سربه‌سر شد.» امیرهوشنگ ابتهاج با نام هنری «ه. الف. سایه» غزلسرا و پژوهشگر ادبی، از نخستین رهروان شعر نیمایی، از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران، مدیر برنامه گلهای رادیو ایران و خالق شعر «ارغوان» و ترانه «تو ای پری کجایی» درگذشت.

هوشنگ ابتهاج در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در خانواده ای مرفه و دانشور بهایی در رشت بدنیا آمد. سالها پیش از تولد هوشنگ، پدربزرگش میرزا ابراهیم‌خان ابتهاج الملک به تحریک ملایان قشری حامی روس توسط یکی از اسلامگرایان تندرو با داس کشته شده‌بود.

ابتهاج دبستان را در رشت گذراند؛ اما پدرش که از پزشکان مشهور رشت بود برآن شد تا پسرش را برای تحصیلات دبیرستان به تهران بفرستد. ورود ابتهاج به تهران همزمان است با تحولات اجتماعی سیاسی بزرگ ایران پس از جنگ دوم جهانی به گفته منتقدان، تهران آن دوران تحت تاثیر آزادیهای سیاسی و حضور پررنگ اروپاییان در حال پوست اندازی بود و فرهنگ کافه نشینی روشنفکران و محافل ادبی رایج شده بود.

ابتهاج به محافل ادبی هنری پیوست و نخستین دفتر شعر خود را به نام «نخستین نغمه ها» در قالب و مضمون شعر کلاسیک فارسی در سال ۱۳۲۵ منتشر کرد. او سپس مجموعه شعر«سراب» را در قالب شناخته شده «چهارپاره» منتشر کرد و بعدتر مجموعه غزل‌های «سیاه مشق» را که نشان از شیفتگی درونی وی به غزلسرایی داشت.

شعر معروف "ارغوان" با صدای هوشنگ ابتهاج (سایه)

هوشنگ ابتهاج

آشنایی با مرتضی کیوان که از نخستین منتقدان ادبیات مدرن جهان آن روزگار بود باعث شد تا سایه به یاری کیوان با شعر مدرن اروپا و همین طور شعر نیمایی آشنا شده و به حلقه شاعران جوان نیمایی بپیوندد. این آشنایی در گرایش ابهتاج به شعر نیمایی موثر افتاد و مجموعه شعرهای اجتماعی «چند برگ از یلدا» را منتشر کرد. اما او نیز همچون شهریار به ساختار و اسلوب شعر نیمایی وفادار نماند و بار دیگر به غزلسرایی بازگشت.

سایه که تحصیلات دانشگاهی نداشت و حرفه خاصی نیز نیاموخته بود در سالهای تنگدستی ناشی از بیکاری و غیبت محافل روشنفکری در دهه چهل به یاری عموی بزرگش احمدعلی ابتهاج از صنعتگران و سرمایه داران سرشناس و صاحب صنایع سیمان به مدیریت کارخانه سیمان تهران مشغول شد.

در همین دوران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان «نوار کاستی» از غزلیات او را منتشر کرد و بدین ترتیب سایه برای شعر‌خوانی به جشن هنر شیراز دعوت شد.

شعرخوانی او در ۱۳۴۶ در نخستین دوره جشن هنر شیراز در حافظیه مورد استقبال بسیار قرارگرفت. در همین سال با شماری از نویسندگان و شاعران ایران برای تاسیس کانون نویسندگان ایران همکاری کرد.

در سال ۱۳۵۰ به همکاری با برنامه گلهای رادیو ایران دعوت شد و تا سال ۱۳۵۷ که مدیریت این برنامه را برعهده داشت موفق به جذب شماری از هنرمندان برجسته حوزه موسیقی برای همکاری با این برنامه شد.

زندانی شدن هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج

با پیشامد انقلاب ۱۳۵۷ ابتهاج و شماری از شاعران و نویسندگان مشهور آن زمان از جمله «سیاوش کسرایی» و «فریدون تنکابنی» به حزب توده نزدیک شده و از مواضع حزبی نسبت به حاکمیت دفاع کردند مواضعی که با نقد اکثریت اعضای کانون نویسندگان روبرو شد. ابتهاج به همراه شماری از همفکرانش از کانون جدا شده شورای نویسندگان را تشکیل دادند اما در جریان سرکوب حزب توده در سال ۱۳۶۲ ماموران امنیتی این نهاد را تعطیل کرده به خانه های اعضای هیات مدیره شورا حمله ور شدند. کسرایی و تنکابنی از کشور گریختند و سایه دستگیر و روانه زندان اوین شد.

او شعر بلند ارغوان را در سلولهای اوین سرود و به حافظه سپرد تا پس از آزادی آن را بنویسد. شعری که به گفته منتقدان روایتی تلخ از تاریخ مبارزه برای آزادی و عدالت در ایران است. تعدادی از غزل‌ها، تصنیف‌ها و اشعار نیمایی او توسط موسیقی‌دانان بزرگ ایرانی نظیر محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری، شهرام ناظری، حسین قوامی و محمد اصفهانی اجرا شده‌است. تصنیف خاطره‌انگیز «تو ای پری کجایی» و تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از اشعار اوست.

شعرهای هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج

از مهم‌ترین آثار هوشنگ ابتهاج ، تصحیح او از غزل‌های حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در ۱۳۷۲ شمسی به‌چاپ رسید. امیر هوشنگ ابتهاج سرانجام پس از ۹۵ سال زندگی بر اثر بیماری کلیوی در آلمان دیده از جهان فرو بست.

ارسال نظر: