کدخبر: 2893

قتل/علت قتل/قتل وحشتناک

جسد بی جان نوزاد 9 ماهه خبر از قتل می داد/ جزئیات وحشتناک

روز 25 مرداد، نماینده حقوقی بیمارستانی در جنوب پایتخت به دادسرای امور جنایی مراجعه کرد و از مرگ مشکوک نوزاد پسری در بیمارستان خبر داد.

زن جوان که نوزادش به‌خاطر مسمومیت با متادون فوت کرده بود، مدعی است این مواد را جاری‌ اش به نوزاد او خورانده است.

روز 25 مرداد، نماینده حقوقی بیمارستانی در جنوب پایتخت به دادسرای امور جنایی مراجعه کرد و از مرگ مشکوک نوزاد پسری در بیمارستان خبر داد. وی به بازپرس حبیب‌الله صادقی گفت: چند روز قبل زن و مرد جوانی در حالی که پسری 9روزه را در آغوش داشتند به بیمارستان ما مراجعه کردند.

این خانم، نوزادش را در همین بیمارستان به دنیا آورده بود. نوزاد نحیف و رنجور بود. بلافاصله نوزاد پسر را بستری کردیم. اما سه روز پس از بستری شدن، نوزاد فوت کرد.

مسمومیت کودک  با متادون

با شکایت نماینده حقوقی بیمارستان، بازپرس جنایی دستور انتقال نوزاد به پزشکی قانونی برای مشخص شدن علت مرگ و شناسایی پدر و مادر او را صادر کرد. با انجام معاینات پزشکی قانونی، متخصصان علت مرگ را مسمومیت با متادون اعلام کردند.

بنابراین فرضیه قتل مطرح شد و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، در نهایت موفق شدند مادر نوزاد را دستگیر کنند. زن جوان در تحقیقات اولیه مدعی شد که متادون را همسر برادر شوهرش به نوزاد داده و در این ماجرا او نقشی نداشته است.

به‌دنبال اظهارات زن جوان، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بازداشت پدر نوزاد و همسر برادر او را صادر کرد.

گفت‌و‌گو با مادر نوزاد

چه شد که پسرتان فوت کرد؟

حدود 6 سال قبل به‌خاطر بیماری که داشتم شروع به مصرف تریاک و بعد از مدتی هم متادون کردم. من در زمانی که باردار بودم هم متادون و تریاک مصرف می‌کردم، به‌همین خاطر بچه‌ام ناخواسته معتاد شده بود. وقتی به دنیا آمد، مدام گریه و بی‌تابی می‌کرد و من مجبور بودم به او متادون بدهم. اما این بار من به او متادون ندادم. بلکه جاری‌ام یعنی زن عموی بچه‌ام این کار را انجام داد.

چرا این کار را کرد؟

پسرم کنارم خواب بود و او داخل کاسه کوچکی چای ریخت و متادون هم داخل آن ریخت و به او داد. عامل مرگ بچه‌ام اوست.

فرزند دیگری هم داری؟

12 سال قبل ازدواج کردم و یک پسر 7 ساله دارم. ما برای اینکه دوباره بچه دار شویم خیلی تلاش کردیم. وقتی باردار شدم خیلی خوشحال بودم.

پس چرا از بیمارستان فرار کردی؟

فرار نکردم دو بار رفتم بیمارستان وقتی بچه مرد می‌خواستم جسدش را تحویل بگیرم اما گفتند ما خودمان نوزاد را دفن می‌کنیم.

شغل شوهرت چیست؟

شوهرم کارگر نظافتچی است و خودم هم در یک حمام عمومی کار می‌کنم، در طبقه بالای همان حمام هم زندگی می‌کنم.

ارسال نظر: